English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 248 (473 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to reach for knowledge U برای یافتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
formula U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulae U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulas U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
queried U پیام ارسالی به یک شی برای یافتن مقدار یکی از خصوصیات شی مثل نام , وضعیت یا محل
queries U پیام ارسالی به یک شی برای یافتن مقدار یکی از خصوصیات شی مثل نام , وضعیت یا محل
query U پیام ارسالی به یک شی برای یافتن مقدار یکی از خصوصیات شی مثل نام , وضعیت یا محل
querying U پیام ارسالی به یک شی برای یافتن مقدار یکی از خصوصیات شی مثل نام , وضعیت یا محل
test U عمل اجرا شده روی وسیله یا برنامه برای بررسی صحت کار آن , و غیر این صورت , یافتن قط عات یا دستوراتی که کار نمیکنند
tested U عمل اجرا شده روی وسیله یا برنامه برای بررسی صحت کار آن , و غیر این صورت , یافتن قط عات یا دستوراتی که کار نمیکنند
tests U عمل اجرا شده روی وسیله یا برنامه برای بررسی صحت کار آن , و غیر این صورت , یافتن قط عات یا دستوراتی که کار نمیکنند
measure U عملیات برای اطمینان یافتن از صحت چیزی
extend U فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
extending U فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
extends U فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
post U بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
post- U بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
posted U بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
posts U بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
diagnostic U تابعی در برنامه برای کمک به یافتن خطاها در سیستم کامپیوتری
cat U استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود
cats U استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود
malfunction U تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه
malfunctioned U تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه
malfunctions U تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه
problem U یافتن پاسخ برای مشکلی
problems U یافتن پاسخ برای مشکلی
seek U جستجو برای یافتن
seeking U جستجو برای یافتن
seeks U جستجو برای یافتن
search U روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
searched U روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
searches U روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
searchingly U روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
access time U زمان لازم برای یافتن فایل یا برنامه در حافظه اصلی یا حافظه جانبی
derivation graph U ساختار پایگاه داده سراسری که حاوی اطلاعات قوانین و مسیر هایی برای یافتن داده است
distance vector protocols U اطلاعات در مورد مسیرهای مختلف شبکه گسترده که توسط rowter برای یافتن کوتاهترین و سریع ترین مسیر ارسال اطلاعات به کارمی رود
henpeck U سعی کردن برای تفوق یافتن
hydrostat U الت الکتریکی برای یافتن یادیدن اب
keystroke U برسی هر کلید انتخاب شده برای اطمینان یافتن از اینکه برای عملی مناسب است
searching storage U روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
TDR U آزمایش برای یافتن محل خطای کابل , ارسال یک سیگنال روی کابل و بررسی مدت زمان برگشت آن
tug of war U مسابقه طناب کشی مسابقه برای برتری یافتن
waiting game U صبور و گوش به زنگ بودن برای یافتن فرصت خوب
waiting games U صبور و گوش به زنگ بودن برای یافتن فرصت خوب
get a word in <idiom> U یافتن فرصتی برای گفتن چیزی بقیه دارند صحبت میکنند
head-hunting <idiom> U جستجو کردن برای یافتن شخصی شایسته ولایق
trial and error <idiom> U یافتن راه حلهای مناسب برای یافتن راهی مناسب
Other Matches
propagated U گشترش یافتن یا نشر یافتن
propagates U گشترش یافتن یا نشر یافتن
propagating U گشترش یافتن یا نشر یافتن
propagate U گشترش یافتن یا نشر یافتن
kiosks U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
badminton U بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code U زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
plug compatible U دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
microsoft U بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
detect U یافتن
detected U یافتن
detecting U یافتن
discover U یافتن
discovered U یافتن
discovers U یافتن
find U یافتن
finds U یافتن
discovering U یافتن
detects U یافتن
terminate U خاتمه یافتن
overmaster U برتری یافتن بر
outreach U برتری یافتن
ensuring U اطمینان یافتن
terminated U خاتمه یافتن
dominates U تفوق یافتن
ensures U اطمینان یافتن
insures U اطمینان یافتن
insuring U اطمینان یافتن
overcoming U غلبه یافتن
achieve U دست یافتن
overcomes U غلبه یافتن
overcome U غلبه یافتن
ended U خاتمه یافتن
center U تمرکز یافتن
misalign U تغییر یافتن
sublate U تغییرشکل یافتن
dominate U تفوق یافتن
immix U امیزش یافتن
dominated U تفوق یافتن
to grow better U بهبودی یافتن
stations U استقرار یافتن
overspread U بسط یافتن
accedes U راه یافتن
accedes U دست یافتن
acceded U راه یافتن
acceded U دست یافتن
accede U راه یافتن
accede U دست یافتن
alters U تغییر یافتن
attain U دست یافتن
altering U تغییر یافتن
to take courage U خرات یافتن
altered U تغییر یافتن
end U خاتمه یافتن
alter U تغییر یافتن
to be prolonged U امتداد یافتن
acceding U دست یافتن
acceding U راه یافتن
stationed U استقرار یافتن
wrap up U خاتمه یافتن
station U استقرار یافتن
realised U تحقق یافتن
realises U تحقق یافتن
realising U تحقق یافتن
realize U تحقق یافتن
realized U تحقق یافتن
realizes U تحقق یافتن
realizing U تحقق یافتن
terminates U خاتمه یافتن
circumfuse U گسترش یافتن
protend U امتداد یافتن
overmatch U تفوق یافتن
ensured U اطمینان یافتن
bunchout U برامدگی یافتن
to undergo a change U تغییر یافتن
achieved U دست یافتن
over U پایان یافتن
over- U پایان یافتن
accrue U گسترش یافتن
decrease U نقصان یافتن
accrues U افزایش یافتن
decrease U کاهش یافتن
diverges U انشعاب یافتن
accrues U گسترش یافتن
to peter out U نقصان یافتن
accruing U افزایش یافتن
decreased U نقصان یافتن
perennate U دوام یافتن
accrue U افزایش یافتن
to pull round U بهبودی یافتن
learn U اگاهی یافتن
learns U اگاهی یافتن
achieves U دست یافتن
to quit oneself of U رهائی یافتن از
pickup U بهبودی یافتن
break out U شیوع یافتن
hunt out U با جستجو یافتن
wind up U پایان یافتن
decreased U کاهش یافتن
diverged U انشعاب یافتن
development U تکامل یافتن
developments U تکامل یافتن
spreads U گسترش یافتن
to alter [to] U تغییر یافتن
spread U گسترش یافتن
ends U خاتمه یافتن
diminish U نقصان یافتن
waning U کاهش یافتن
diminishes U تقلیل یافتن
hold out U بسط یافتن
diminishes U نقصان یافتن
diverge U انشعاب یافتن
accruing U گسترش یافتن
achieving U دست یافتن
wane U کاهش یافتن
waned U کاهش یافتن
decreases U نقصان یافتن
decreases U کاهش یافتن
wanes U کاهش یافتن
penetract U راه یافتن
to look oneself again U بهبود یافتن
recover U بهبودی یافتن
recovering U بهبودی یافتن
recovers U بهبودی یافتن
diminish U تقلیل یافتن
ensure U اطمینان یافتن
tensing U تشدید یافتن
deploys U گسترش یافتن
transcending U برتری یافتن
take steps <idiom> U آمادگی یافتن
transcends U برتری یافتن
overpower U استیلا یافتن بر
specialising U تخصص یافتن
specialises U تخصص یافتن
recvperate U بهبودی یافتن
boom U توسعه یافتن
recuperated U بهبودی یافتن
lay hands on something U چیزی را یافتن
recuperate U بهبودی یافتن
keep one's head above water U رهایی یافتن
boomed U توسعه یافتن
rise U خاتمه یافتن
transcended U برتری یافتن
recuperates U بهبودی یافتن
luxuriate U شکوه یافتن
up and about <idiom> بهبود یافتن
preferring U ترجیح یافتن
luxuriated U شکوه یافتن
pick up health U بهبود یافتن
recuperating U بهبودی یافتن
luxuriates U شکوه یافتن
specialize U تخصص یافتن
prefer U ترجیح یافتن
look oneself again U بهبود یافتن
luxuriating U شکوه یافتن
overpowers U استیلا یافتن بر
to gain the upper hand U غلبه یافتن
to gain in nealth U بهبودی یافتن
overpowered U استیلا یافتن بر
transcend U برتری یافتن
rises U خاتمه یافتن
to a greatness U بزرگی یافتن
reducing U تقلیل یافتن
expands U بسط یافتن
expanding U بسط یافتن
expand U بسط یافتن
to be transferred U انتقال یافتن
to develop U تکامل یافتن
to be through U فراغت یافتن
master U تسلط یافتن بر
master U تسلط یافتن
mastered U تسلط یافتن بر
mastered U تسلط یافتن
masters U تسلط یافتن
come up with <idiom> U یافتن پاسخ
booms U توسعه یافتن
reducing U کاهش یافتن
reduces U تقلیل یافتن
reduces U کاهش یافتن
reduce U تقلیل یافتن
reduce U کاهش یافتن
booming U توسعه یافتن
to extricate oneself U رهایی یافتن
pull through <idiom> U بهبود یافتن
to come to know U اگاهی یافتن
demise U وفات یافتن
convect U انتقال یافتن
lay hands on something <idiom> U یافتن چیزی
masters U تسلط یافتن بر
escalated U فزونی یافتن
outspread U گسترش یافتن
lessened U تقلیل یافتن
dwindle U تدریجاکاهش یافتن
tense U تشدید یافتن
tensed U تشدید یافتن
centralisation U مرکزیت یافتن
scant U تخفیف یافتن
dwindled U تدریجاکاهش یافتن
get out U رهایی یافتن
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1if you have any question please ask us , we are here to help
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com